بسم الله الرحمن الرحيم

مقدمه

پايگاه علوم و معارف اسلام، حاوي مجموعه تاليفات حضرت علامه آية الله حاج سيد محمد حسين حسيني طهراني قدس‌سره

 

 

صفحه اول پايگاه فهرست ترتيبي فهرست موضوعی

 

 

مجموعه مكتوبات مولف از دوران تحصيل در هنرستان فني (نمونه) و سپس از سال 1364هجري قمري، كه مطابق با اولين سال طلبگي ايشان در مدرسه حجتيه قم بوده است،(*) آغاز شده و تا سال1416 قمري كه سال رحلت ايشان است، ادامه يافته است.

مجموعه اين مكتوبات كه به صورت دفترچه‌هاي جيبي و با عنوان "يادداشت‌هاي مفيد"(نمونه)، و مجموعه‌‌‌هاي صحافي شده در قطع وزيري با عنوان "جُنگ"، "مواعظ" و "رساله"، تنظيم شده‌اند، حاوي مطالب متنوع قرآني، تفسيري،‌ حديثي و رجالي،‌ عرفاني و اخلاقي، فلسفي، فقهي و اصولي، تاريخي،‌ ادبي، اشعار، حكايات و وقايع،‌ نقل قول‌ها از افراد مختلف،‌ مطالب طبّي،‌ فني، نجومي و ...، است كه در قالب يادداشت‌ و يا رساله علمي و يا مجموعه مواعظ و سخنراني‌هائي كه در مسجدشان (مسجد قائم طهران) ايراد كرده‌ بودند و متن اوليه آن توسط مولف تدوين گرديده بود تا در موقعيت مناسب پس از اضافات به صورت کتاب تدوين و منتشر گردد، مي‌باشند. علامه مولف قدس‌سره درباره سير تاليفات و فعاليت‌هاي علمي خود اينگونه آورده‌اند:

سير تاليفات به قلم مولف

(مشاهده متن خطي)

از مقدمه دوره الله‌شناسي:

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌

  حمد بي‌حدّ و سپاس‌ بي‌عدّ، اختصاص‌ به‌ ذات‌ مقدّس‌ حضرت‌ حقّ جلّ و علا دارد كه‌ كاخ‌ هستي‌ و جهان‌ آفرينش‌ را براي‌ تكامل‌ وجود انسان‌ آفريد، و انسان‌ را براي‌ عبادت‌ ذات‌ اقدس‌ خود. 1 وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْء نسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ.2 و حقيقت‌ عبادت‌، بدون‌ شناخت‌ حقيقت‌ عبوديّت‌ و معرفت‌ حاصل‌ نشود. پس‌ معرفت‌ ذات‌ او سبحانه‌ و تعالي‌ و اسماء حسني‌ و صفات‌ عُلياي‌ او، از جملة‌ علل‌ غائيّه‌ و نهائيّة‌ پيدايش‌ عالم‌ تكوين‌ است‌. و مقصد اقصي‌ و هدف‌ اسناي‌ از معرفت‌، خضوع‌ و خشوع‌ در مقابل‌ حضرت‌ حيّ قيّوم‌، و صبغة‌ عبوديّت‌ به‌ خود گرفتن‌، و لباس‌ ذلّ و مسكنتِ بندگي‌ در قبال‌ عزّ كبريائيّت‌ او پوشيدن‌، و تمام‌ عوالم‌ وجود را آيه‌ و مرآت‌ حقّ ديدن‌، و از كريوه‌هاي‌ خودمنشي‌ بيرون‌ آمدن‌ و به‌ ذروة‌ اعلاي‌ اقرار و اعتراف‌ و فناء و اندكاك‌ در وحدانيّت‌ ذات‌ حقّ رسيدن‌ است‌.   وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمً.3

 و تحيّات‌ زاكيات‌ و صلوات‌ مباركات‌ بر انبياء عظام‌ و فرشتگان‌ ملا اعلي‌ باد كه‌ با اعانت‌ و ياري‌ در ارسال‌ وحي‌ و تبليغ‌ آن‌ به‌ بني‌ نوع‌ انسان‌، افراد بشر را از زندان‌ سبعيّت‌ و بهيميّت‌ و شيطنت‌ رهانيده‌، و به‌ طرق‌ معرفت‌ و شناخت‌ عبوديّت‌ وارد كرده‌، و او را مستعدّ و قابل‌ بهره‌برداري‌ از جميع‌ مواهب‌ الهيّه‌ و تمتّعات‌ سبحانيّه‌ نموده‌اند. بالاخصّ سيّد رُسل‌ و هادي‌ سُبل‌ و عقل‌ كلّ، بداية‌ البدايات‌ و نهاية‌ النّهايات‌: حضرت‌ مُحمّد بنِ عبدِالله‌ صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌؛ و صِنو، و شقيق‌، و وصيّ، و وزير، و صِهر، و وليّ، و برادر، و خليفه‌اش‌: عليّ بن‌ أبي‌ طالب‌ أميرالمومنين‌ كه‌ گوي‌ سبقت‌ را از همگان‌ ربوده‌، و در مقام‌ عزّ حضرت‌ ذوالجلال‌ نشسته‌، و لواي‌ حمد را بدست‌ خود برافراشته‌، و حائز مقام‌ محمود و شفاعت‌ كبري‌ شده‌اند.

 و بر اولاد طاهرين‌ آنه، ائمّة‌ معصومين‌ سلام‌ الله‌ عليهم‌ أجمعين‌؛ لاسيّما حضرت‌ بقيّة‌ الله‌ في‌ الارضين‌ حُجّة‌ بنِ الحسنِ العسكريّ أرواحنا فداه‌، كه‌ امام‌ زنده‌، و واسطة‌ فيض‌، و مفيض‌ رحمت‌ و وجود از عالم‌ بال، و پخش‌ آن‌ به‌ ماهيّات‌ امكانيّه‌، و توسيع‌ نور رحمت‌ الهيّه‌ از مقام‌ غيب‌ الغيوب‌ و كنز مخفيّ به‌ شبكه‌هاي‌ عالم‌ كثرات‌، به‌ مقدار قابليّت‌ و استعداد مي‌باشند. وَ إِن‌ مِن‌ شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَآنءِنُهُ و  وَ مَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ.4   «و هيچ‌ چيز وجود ندارد مگر آنكه‌ خزينه‌هاي‌ آن‌ در نزد ما موجود مي‌باشد. و ما آنرا فرود نمي‌آوريم‌ مگر به‌ اندازة‌ معلوم‌ و معيّن‌.» و برحسب‌ اراده‌ و مشيّت‌ حق‌ تعالي‌ و تقدّس‌، آن‌ خزائن‌ جُود و رحمت‌ را به‌ ذرّه‌ ذرّة‌ از ماهيّات‌ عالم‌ وجود، نازل‌ و به‌ هر يك‌ بقدر قوّه‌ و اندازة‌ مقرّره‌، توزيع‌ و معيّن‌ داشته‌اند.  مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَـو'ةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي‌ زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ.5

 باري‌، چون‌ اين‌ حقير ناچيز از زمان‌ مراجعت‌ از نجف‌ اشرف‌ كه‌ در شهر شوّال‌ المكرّم‌ سنة‌ يكهزار و سيصد و هفتاد و شش‌ بود،6 تا بحال‌ كه‌ ماه‌ ربيع‌الاوّل‌ از سنة‌ يكهزار و چهار صد هجريّة‌ قمريّه‌ است‌، مدار بحث‌ و گفتگوي‌ خود را با برادران‌ و عزيزان‌ روحاني‌ و سروران‌ ايماني‌، بر اساس‌ تفسير آيات‌ قرآن‌ و بحث‌ و تنقيح‌ روايات‌ واردة‌ از معصومين‌ صلوات‌ الله‌ و سلامه‌ عليهم‌ أجمعين‌ قرار داده‌ و أحياناً با بحث‌هاي‌ فلسفي‌ و علمي‌ از يكطرف‌ و با مذاكرات‌ ذوقي‌ و عرفاني‌ از طرف‌ ديگر، تطابق‌ آيات‌ الهيّه‌ و اخبار نبويّه‌ و حقائق‌، چه‌ از ناحية‌ استدلال‌ فكريّ و ذهنيّ و چه‌ از ناحية‌ وجدان‌ و مشاهدة‌ ضمير، روشن‌ و آشكارا مي‌شد. و بارها در ادوار مختلف‌، دوره‌هائي‌ از بحث‌ها در پيرامون‌ مسألة‌ توحيد و ولايت‌ و معاد و تفسير بسياري‌ از قرآن‌ كريم‌ و بسياري‌ از مسائل‌ فقهيّه‌ و علميّه‌ داشته‌ايم‌. و با وجود مراجعه‌ بر تفاسير كه‌ به‌ سي‌ دوره‌ بالغ‌ مي‌شد، بيشتر از همه‌ تفسير «الميزان‌ في‌ تفسير القرءَان‌» تأليف‌ حضرت‌ استاد م: آية‌ الله‌ العظمي‌ علاّمه‌ سيّد محمّد حسين‌ طباطبائي‌ تبريزي‌ أمدَّ اللهُ في‌ ظلالهِ السّاميةِ موجب‌ بحث‌ و نظر قرار مي‌گرفت‌. و حقّاً اين‌ تفسير در نزد حقير بسيار مُعجب‌ و زيبا و عالي‌ و لطيف‌ است‌، و در ميان‌ سائر تفاسير جلوة‌ خاصّي‌ دارد. لذا  در اوّل‌ وهله‌ بر آن‌ شديم‌ كه‌ يكدوره‌ تفسير قرآن‌ به‌ زبان‌ پارسي‌ و با قلم‌ و انشاء سليس‌ ـ نه‌ بطور ترجمه‌ ـ از «الميزان‌» كه‌ حاوي‌ جميع‌ مطالب‌ و نكات‌ آن‌ تفسير باشد تحرير شود، تا برادران‌ پارسي‌ زبان‌ از منابع‌ حقائق‌ اين‌ تفسير استفادة‌ شايان‌ بنمايند.

 سپس‌ از اين‌ منظور، به‌ جهاتي‌ انصراف‌ حاصل‌ شد؛ و بنا بر آن‌ گذارديم‌ كه‌ در هر يك‌ از مباحث‌ اعتقادي‌ و احكام‌ عبادي‌ و مسائل‌ اخلاقي‌ و اجتماعي‌، جدا جدا رساله‌اي‌ بنگاريم‌ كه‌ در هر يك‌ از آنها بطور مستوفي‌ از آن‌ موضوع‌ و احكام‌ واردة‌ در آن‌، بحث‌ شود تا با مطالعة‌ آن‌، اشكالات‌ و شبهات‌ و سؤالات‌ مرتفع‌ گرديده‌ و بطور واضح‌ و روشن‌، اطّلاعات‌ كافي‌ و وافي‌ در جوانب‌ آن‌ مسأله‌ را روشنگر باشد.

 مجموع‌ اين‌ رساله‌ها در حدود صد رساله‌ مي‌شد؛ مانند رسالة‌ اعجاز قرآن‌ و اعجاز انبياء و رسالة‌ شفاعت‌، و رسالة‌ ولايت‌، و رسالة‌ امامت‌ و زعامت‌، و رسالة‌ نبوّت‌ و رساله‌هاي‌ جداگانه‌ در احوال‌ و سيرة‌ ائمّة‌ معصومين‌ سلام‌ الله‌ عليهم‌ أجمعين‌، و رسالة‌ برزخ‌ و رسالة‌ قيامت‌، و رسالة‌ حشر و قيام‌ انسان‌ عندالله‌، و رسالة‌ ميزان‌، و رسالة‌ صراط‌، و رسالة‌ بردگي‌ در اسلام‌، و رسالة‌ نماز، و رسالة‌ وجوب‌ عيني‌ و تعييني‌ نماز جمعه‌ در هر زمان‌، و رسالة‌ روزه‌، و حجّ، و جهاد و حكومت‌، و رسالة‌ قرض‌ الحسنه‌ و رب، و مالكيّت‌ و طرق‌ مشروع‌ و غير مشروع‌ آن‌، و رسالة‌ حقوق‌ بطور كلّي‌، و رسالة‌ حقوق‌ زن‌، و غير ذلك‌ از مباحث‌ ديني‌ و علمي‌ كه‌ مورد نياز و احتياج‌ مبرم‌ جوانان‌ امروز و نسل‌ آينده‌ ماست‌.

 ولي‌ مع‌الاسف‌ با كثرت‌ مشاغل‌ علمي‌ و شواغل‌ اجتماعي‌ كه‌ بطور متفرّق‌ و پراكنده‌ مرا بدون‌ اختيار به‌ خود مشغول‌ مي‌داشت‌، انجام‌ اين‌ مهمّ جز چند رساله‌ صورت‌ نگرفت‌. ليكن‌ بطرز ديگري‌ كه‌ شايد از نقطة‌ نظر اهمّيّت‌ نيز كمتر از آن‌ طرز نبود، خداوند مستعان‌ عنايت‌ فرمود تا همان‌ مطالب‌ قرآني‌ و تفسيري‌ و روائي‌ و علمي‌ و اجتماعي‌ و تاريخي‌ و اخلاقي‌، بصورت‌ يك‌  دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌  بحث‌ و گفتگو شود. و مباحث‌ و مذاكرات‌، تحرير و تدوين‌ و به‌ تدريج‌ در دسترس‌ إخوان‌ عزيز قرار گيرد. اين‌ دورة‌ از علوم‌ كه‌ در قسمت‌ اعتقاديّات‌ شامل‌ قسمت‌هاي‌ الله‌شناسي‌ و امام‌شناسي‌  و  معادشناسي است‌، از سه‌ موضوع‌ مهمّ: مسألة‌ توحيد  و  ولايت‌  و  معاد  بحث‌ مي‌كند.

 و در قسمت‌هاي‌ احكام‌ و مسائل‌ شامل‌ بحث‌ در پيرامون‌ قرآن‌، و نماز، و روزه‌، و حجّ، و مسجد، و دعا، و رب، و رويت‌ هلال‌ در شهر رمضان‌ و لزوم‌ اشتراك‌ در آفاق‌ نسبت‌ به‌ دخول‌ شهر جديد، و در پيرامون‌ قضاء و جهاد وحكومت‌ زن‌ و تفسير آية‌:  الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَي‌ النِّسَآءِ، وبعضي‌ از احكام‌ديگر است‌ كه‌ بيشتر آن‌ مباحث‌ تحرير و تدوين‌ شده‌، و إن‌ شآء الله‌ تعالي‌ در دسترس‌ مطالعه‌ قرار خواهد گرفت‌.

از حضرت‌ ربّ ودود، خداي‌ منّان‌ مسألت‌ داريم‌ كه‌ ما را توفيق‌ دهد تا در انجام اين‌ مهمّ ساعي‌ و كوشا بوده‌، و از بذل‌ جُهد و   استفراغ‌ وُسع‌ دريغ‌ ننموده‌، و اين‌ عمل‌ ناچيز را به كرم‌ و فضل‌ خود قبول‌ فرمايد، و ما را تأييد و تسديد فرمايد.

 إلَهِي‌...   وَ أَلْحِقْنَا بِعِبَادِكَ الَّذِينَ هُمْ بِالْبِدَارِ إلَيْكَ يُسَارِعُونَ، وَ بَابَكَ عَلَي‌ الدَّوَامِ يَطْرُقُونَ، وَ إيَّاكَ فِي‌ اللَيْلِ وَ النَّهَارِ يَعْبُدُونَ، وَ هُمْ مِنْ هَيْبَتِكَ مُشْفِقُونَ؛ الَّذِينَ صَفَّيْتَ لَهُمُ الْمَشَارِبَ، وَ بَلَّغْتَهُمُ الرَّغَآئِبَ، وَ أَنْجَحْتَ لَهُمُ الْمَطَالِبَ، وَ قَضَيْتَ لَهُمْ مِنْ فَضْلِكَ الْمَـَارِبَ، وَ مَلاَتَ لَهُمْ ضَمَآئِرَهُمْ مِنْ حُبِّكَ، وَ رَوَّيْتَهُمْ مِنْ صَافِي‌ شِرْبِكَ؛ فَبِكَ إلَي‌ لَذِيذِ مُنَاجَاتِكَ وَصَلُو، وَ مِنْكَ أَقْصَي‌ مَقَاصِدِهِمْ حَصَّلُوا.7

 بار پروردگار! راه‌ خود را براي‌ ما آسان‌ كن‌، بطوريكه‌ غير از تو نبينيم‌ و نشناسيم‌. و ذات‌ و هستي‌ ما را به‌ مقام‌ فنا برسان‌، تا شائبه‌اي‌ از انانيّت‌ و استكبار در وجودمان‌ نباشد، و سراپا بندة‌ محض‌ و عبدِ رقّ تو بوده‌ باشيم‌. بمحمّدٍ و ءَالهِ الطّاهرينَ، و صلواتُكَ و تسليماتُكَ علَيهم‌ أجمعينَ، و السّلامُ علَينا و علَي‌ عبادِ اللَهِ الصّالحينَ، و الحمد للّه‌ ربّ العالمين‌.

  در مورّخة‌ ربيع‌ المولود سنة‌ 00 14  قمريّه‌

  سيّد محمّد حسين‌ حسينيّ طهرانيّ

مقدمه دوم:

بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌

  درود و تحيّت‌ بر پيغمبر اكرم‌ خاتم‌ الانبياء و المرسلين‌ محمّد، و بر وصيّ والاتبار و اولاد امجاد او باد؛ و لعنت‌ و شتم‌ و دورباش‌ از رحمت‌ حقّ بر دشمنان‌ و معاندان‌ و غصب‌ كنندگان‌ حقوقشان‌ از زمان‌ حاضر إلي‌ يوم‌ المعاد.

 همانطوريكه‌ در مقدّمة‌ نخستين‌ ملاحظه‌ فرموديد، حقير بر آن‌ بود تا از ماه‌ ربيع‌الاوّل‌ سنة‌ يكهزار و چهارصد هجريّة‌ قمريّه‌ شروع‌ به‌ تحرير و كتابت‌ قسمت‌  «الله‌شناسي‌»  از دورة‌ علوم‌ و معارف‌ اسلام‌ بنمايد و مرتّباً مجلّدات‌ آنرا بحول‌ و قوّة‌ الهي‌ منتشر سازد، و پس‌ از آن‌ به‌ سائر قسمتها از علوم‌ و معارف‌ كه‌ شرح‌ داده‌ شده‌ است‌ مبادرت‌ ورزد؛ امّا خداوند اين‌ چنين‌ اراده‌ نفرموده‌ بود.

 حقير در همان‌ سال‌، بعد از دوماه‌ يعني‌ در روز بيست‌ و ششم‌ ماه‌ جمادي‌ الاُولي‌ به‌ مهاجرت‌ مشهد مقدّس‌، و آستان‌بوسي‌ و تكحيل‌ كُحل‌ و سرمة‌ خاك‌ پاي‌ زوّار حضرت‌ امام‌ هشتم‌ عليّ بن‌ موسي‌ عليهما و علي‌ ءَابآئِهما و أولادِهما جميعُ صلواتِ اللهِ و مل´ئكتهِ المُقرّبين‌ و أنبيآئِه‌ المرُسلين‌ و عبادِه‌ الصّالحين‌ من‌ الآنَ إلي‌ قيام‌ يوم‌ الدّين‌، موفّق‌ آمدم‌، و بار نياز خود را يكسره‌ در اين‌ عتبة‌ ملائك‌ پاسبان‌ فرود آوردم‌؛ و با كمال‌ التماس‌ به‌ مقام‌ قدس‌ و طهارت‌ و علوّ درجات‌ آنحضرت‌ از وي‌ درخواست‌ فقيرانه‌ و عاجزانه‌ نمودم‌ كه‌ من‌ قادر بر تشخيص‌ صلاح‌ و فساد خود نيستم‌ و راه‌ صواب‌ را از خطا نمي‌شناسم‌؛ اينك‌ باشفاعت‌ و مدد شما از خداوند جلّتْ عظمتُه‌ و عَلَتْ ءالآؤُه‌ مسألت‌ دارم‌ تا خودش‌ دستم‌ را بگيرد و از هزاهز و فتن‌ آخرالزّمان‌ برهاند و آني‌ به‌ خود وا مگذارد؛ و اللهُ المُستعانُ.  آن‌ حضرت‌ روحي‌ فداه‌ پذيرفتند، و در مراقبت‌ از هر گونه‌ به‌ نحو اتمّ و اكمل‌ نه‌ به‌ مقدار گدائي‌ من‌، بل‌ به‌ قدر سلطنت‌ و كرامت‌ خويشتن‌ مرحمت‌ فرمودند.

 از جمله‌ آنچه‌ به‌ قلم‌ تقدير آمده‌ بود آن‌ بود كه‌ دورة‌  الله‌ شناسي‌  پانزده‌ سال‌ به‌ تعويق‌ افتاد؛ و اينك‌ كه‌ باز طالع‌ ماه‌ ربيع‌المولود از سنة‌ يكهزار و چهارصد و پانزدة‌ هجريّة‌ قمريّه‌ سر بر آورده‌ است‌، موفّق‌ به‌ شروع‌ آن‌ شده‌ام‌؛ حال‌ تا كجا روح‌ ياري‌ دهد و قلم‌ توانائي‌، خدا داند و بس‌! حضرت‌ مولي‌ الموحّدين‌ و سرور قلوب‌ العاشقين‌ أميرالمومنين‌ عليه‌ السّلام‌ مي‌فرمايد:   عَرَفْتُ اللَهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَآئِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَمِ.8

 «من‌ خداوند سبحانه‌ را شناختم‌ به‌ گسستن‌ تصميمها و اراده‌هائي‌ كه‌ انسان‌ دربارة‌ بجا آوردن‌ كاري‌ كه‌ مي‌خواهد بجاي‌ بياورد پيدا مي‌كند، و به‌ گسيختن‌ و پاره‌ نمودن‌ نيّتها و جزمهائيكه‌ انسان‌ دارد، و به‌ شكستن‌ همّتها و قصدهائيكه‌ انسان‌ در خود بوجود آورده‌ است‌.»

 روزي‌ حقير به‌ محضر مبارك‌ استادمان‌ حضرت‌ آية‌ الله‌ علاّمة‌ طباطبائي‌ قدَّس‌ اللهُ سرَّه‌ الزّكيَّة‌ معروض‌ داشتم‌: بسيار اتّفاق‌ مي‌افتد كه‌ انسان‌ ارادة‌ بجا آوردن‌ فعل‌ نيكي‌ را دارد، و اسباب‌ و شرائط‌ هم‌ موافق‌ آمده‌ و موانع‌ هم‌ از ميان‌ رخت‌ بربسته‌ است‌؛ و در حسن‌ فعل‌ و نيكوئي‌ آن‌ كار هم‌ ابداً شكّي‌ ندارد، و اهتمام‌ مي‌كند براي‌ انجام‌ آن‌، تا نزديك‌ است‌ به‌ مرحلة‌ جزميّه‌ و ارادة‌ قطعيّه‌ برسد ناگهان‌ بدون‌ هيچ‌ علّت‌ و سببي‌ خود انسان‌ از تصميمش‌ برمي‌گردد و انصراف‌ پيدا مي‌كند! و سپس‌ خودش‌ هم‌ متعجّب‌ مي‌گردد كه‌ چرا اينطور شد؟! و اين‌ مانع‌ كه‌ فقط‌ برگشت‌ نيّت‌ من‌ بود، از چه‌ راه‌ پديدار گرديد؟! و بالاخره‌ فكرش‌ بجائي‌ نمي‌رسد.  استاد رضوان‌ الله‌ عليه‌ در پاسخ‌ فقط‌ يك‌ جمله‌ افاده‌ فرمودند كه‌: بله‌، همينطور مي‌باشد كه‌ مي‌گوئيد!

 حقير در بدو تحرير مباحث‌، اراده‌ داشت‌ دورة‌  الله‌شناسي‌  را مقدّم‌ بدارد بر جميع‌ مباحث‌ اعتقادي‌ از مبحث‌  امام‌ شناسي‌  و مبحث‌  معادشناسي‌ و سائر مباحث‌ فلسفي‌ و عرفاني‌ و اخلاقي‌ و علوم‌ و فقه‌ و تاريخ‌ و تفسير، زيرا الله‌  مقدّم‌ است‌ بر عالم‌ وجود به‌ تقدّم‌ تكويني‌؛ و بايد در وضع‌ هم‌ تحرير مطابق‌ تكوين‌ بوده‌ باشد. امّا خداوند اراده‌ نكرد و نخواست‌، تا در اين‌ مدّت‌ پانزده‌ سال‌ بِحمدِه‌ و منّتِه‌ قسمت‌  امام‌شناسي‌  در هجده‌ جلد، و قسمت‌  معادشناسي‌ در ده‌ جلد، اينها از دورة‌ معارف‌؛ و از دورة‌ علوم‌ در قسمت‌ اخلاق‌ و حكمت‌ و عرفان‌:  رسالة‌ سير و سلوك‌   منسوب‌ به‌ بحرالعلوم  با مقدّمه‌ و تعليقة‌ حقير، و رسالة‌ لبُّ اللُباب‌ در سير و سلوك‌ اُولي‌ الالباب‌، و كتاب‌  توحيد علميّ و عينيّ، و  مهرتابان‌، و  روح‌ مجرّد؛ و در قسمت‌ ابحاث‌ تفسيري‌:  رسالة‌ بديعه‌، و  ترجمة‌ رسالة‌ بديعه‌، و  رسالة‌ نوين‌؛ و در قسمت‌ ابحاث‌ علمي‌ و فقهي‌:  رِسالَةٌ حَوْلَ مَسْأَلَةِ رُوْيَةِ الهِلالِ، و كتاب‌  وظيفة‌ فرد مسلمان‌ در احياي‌ حكومت‌ اسلام‌، و كتاب‌  ولايت‌ فقيه‌ در حكومت‌ اسلام‌  در چهار جلد، و كتاب‌  نور ملكوت‌ قرآن‌  در چهار جلد از دورة‌ أنوار الملكوت‌، و  نامة‌ پيش‌نويس‌ قانون‌ اساسي، و كتاب‌  نگرشي‌ بر مقالة‌ بسط‌ و قبض‌ تئوريك‌ شريعت‌  دكتر عبدالكريم‌ سروش‌، و  رسالة‌ نكاحيّه‌: كاهش‌ جمعيّت‌، ضربه‌اي‌ سهمگين‌ بر پيكر مسلمين‌؛ و در قسمت‌ ابحاث‌ تاريخي‌: لمعاتُ الحسين‌  عليه‌السّلام‌، و  هديّة‌ غديريّه‌:  دو نامة‌ سياه‌ و سپيد  را تحرير، و أغلب‌ آنها به‌ طبع‌ رسيده‌ است‌. وَ مَا تَوْفِيقِي‌´ إِلاَّ بِاللَهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ.  

 

علامه مولف در دفتر يادداشت شماره 7 (جُنگ هفت)، فهرست تاليفات خود اعم از منتشره و خطي را اين‌چنين ثبت نموده‌اند:

 

(روي هر يك از عناوين كه كليك كنيد توضيح يا نمونه‌اي از آن را مي‌توانيد مشاهده نمائيد.)

نمونه پنج شماره اول جمعا در يك سند قرار داده شده‌اند از تقريرات فقط صفحه اول به‌عنوان نمونه قرار داده شده است

 

 

تصوير خطي مناسبي براي ارائه در اين نرم‌افزار از اين رساله به‌دست نيامد و انتشار آن موكول به انتشار مجموعه حروف چيني شده گرديد

 

 

 


برخي از موارد مذكور در فهرست فوق، به‌صورت سخنراني است كه از نوار پياده شده ولي تدوين نگرديده است (مانند شرح دعاي ابوحمزه ثمالي)، و در مواردي نيز قالب اوليه و محتواي آنها آماده‌سازي شده بود تا تاليف گردد كه برخي به انجام رسيد و منتشر شد مانند "شذرات اللئالي" كه به‌صورت "رساله بديعه" منتشر گرديد.

ترجمه:

اين نوشته با عنوان "شذرات اللئالي" آيات و رواياتي در مورد جايز نبودن تصدي مناصب حكومت و قضاوت توسط زنان است كه در فرصت به‌دست آمده فعلي جمع كرده‌ام تا به‌توفيق خداوند در فرصت مناسبي به صورت "رساله بديعه" درآورم. حمد و سپاس در هر حال و وضعيتي مختص خداوند است.

 

و مانند ردّ كتاب الاخبار الدخيله كه در كتاب "الله‌شناسي"، جلد دوم با عنوان رساله الحاقيّة منتشر گرديد:

"...دعاي‌ رجبيّه‌ كه‌ سيّد ابن‌ طاووس‌ عليه‌ الرّحمة‌ آنرا به‌ سند عالي‌ در «إقبال‌» از توقيع‌ مبارك‌ حضرت‌ امام‌ أرواح‌ العالمين‌ فداه‌ روايت‌ كرده‌ ؛ و قطعاً خودشان‌ مي‌خوانده‌اند از ادعية‌ شهر رجب‌ است‌ كه‌ از ناحية‌ مقدّسه‌ خارج‌ شده‌ است‌ . و شيخ‌ طوسي‌ در «مصباح‌ المتهجّد» طبع‌ سنگي‌ ، ص‌ 559 ؛ و شيخ‌ كَفعَمي‌ در «مصباح‌» خود از طبع‌ سنگي‌ ، ص‌ 529 ؛ و در كتاب‌ دعاي‌ «البلد الامين‌» طبع‌ سنگي‌ ، ص‌ 179 ؛ و سيّد ابن‌ طاووس‌ در «إقبال‌» طبع‌ سنگي‌ ، ص‌ 646 ؛ و علاّمة‌ مجلسيّ در «بحار الانوار» ج‌ 20 ، طبع‌ كمپاني‌ ، ص‌ 343 آنرا روايت‌ نموده‌اند .
عالم‌ معاصر آية‌ الله‌ محدّث‌ و رجالي‌ آقاي‌ حاج‌ شيخ‌ محمّد تقي‌ شوشتري‌ (ره‌) در كتاب‌ «الاخبار الدّخيلة‌» ص‌ 263 تا ص‌ 265 ، آنرا ردّ كرده‌اند و از جملة‌ مفتريات‌ بشمار آورده‌اند .
و ما در زمان‌ حياتشان‌ ادلّه‌ و شواهدي‌ را كه‌ بدان‌ استدلال‌ بر مجعوليّت‌ آن‌ آورده‌ بودند همه‌ را ردّ كرده‌ ، و اثبات‌ نموده‌ايم‌ كه‌ آن‌ اشكالات‌ ، واهي‌ مي‌باشد . و در يكي‌ از جُنگهاي‌ خود در شانزده‌ صفحة‌ وزيري‌ ضبط‌ و ثبت‌ نموديم‌ ؛ تا از ضياغ‌ مصون‌ بماند ، و در موقع‌ مناسب‌ نشر گردد . اينك‌ بهترين‌ موقع‌ آن‌ است‌ كه‌ در شرح‌ كلام‌ آية‌ الله‌ ملكي‌ تبريزي‌ أعلي‌ اللهُ مقامَه‌ در اينجا نگارش‌ بيابد ؛ ولي‌ چون‌ ايراد آن‌ در متن‌ كتاب‌ «الله‌ شناسي‌» مناسب‌ نبود ، و در تعليقه‌ حجم‌ قطوري‌ را اشغال‌ مي‌نمود ؛ لهذا آنرا بصورت‌ جزوه‌اي‌ مستقلّ در پايان‌ كتاب‌ ملحق‌ مي‌كنيم‌ . واللهُ المُستعان...."

و برخي ديگر از موارد، تكميل نگرديد، مانند رساله "النيروز بدعة و ضلالة"، كه عين عبارت علامه مولف قدس‌سره در مورد اين رساله چنين است: ( از كتاب "رساله نوين"، صفحه151 )

 "...و امّا آنچه‌ راجع‌ به‌ عيد نوروز در افواه‌ شهرت‌ يافته‌ است‌ ، كه‌ اسلام‌ آن‌ را امضاء كرده‌ و غسل‌ و نماز و دعا را در هنگام‌ تحويل‌ شمس‌ به‌ برج‌ حمل‌ ، مرغوب‌ دانسته‌ است‌ ، كلامي‌ است‌ از حقيقت‌ خالي‌. اسلام‌ أبداً در اين‌ باره‌ ترغيبي‌ نكرده‌ است‌ ، بلكه‌ گرفتن‌ عيد را به‌ عنوان‌ سنّت‌ ملّي‌ و آداب‌ قومي‌ بدعت‌ شمرده‌ ، و مردود دانسته‌ است‌ . روايتي‌ كه‌ در در اين‌ باب‌ از مُعلَي‌ بن‌ خُنيس‌ وارد شده‌ ، ضعيف‌ السّند است‌ ، و بقيّة‌ احاديث‌ نيز به‌ همين‌ منوال‌ . و غسل‌ و دعا نيز بنا بر ادلّة‌ تسامح‌ در سُنن‌ بر اساس‌ روايات‌ مَن‌ بَلَغَهُ ثَوابٌ عَلَي‌ شَي‌ءٍ فَأتي‌ به‌ التِمَاسَ ذَلِكَ الثوَابِ أوتَيهُ وَ إنْ لَم‌ يَكُنْ كَمَا بَلَغَ مُشرِّع‌ حكم‌ نيست‌ ، و استمساك‌ به‌ آنها در اين‌ مورد مبني‌ ندارد. و ما در باب‌ عيد نورز و عدم‌ جواز تمسّك‌ به‌ ادلّة‌ تسامح‌ در سنن‌ در اين‌ مورد ، در نظر داريم‌ رسالة‌ شامل‌ و كاملي‌ بنويسيم‌ بحول‌ الله‌ و قوتّه‌ و لا حول‌ و لا قوّة‌ إلاّ بالله‌ العليِّ العظيم‌، و همچنين‌ دربارة‌ مهرجان‌ كه‌ عيد مهرگان‌ است‌ نهي‌ وارد شده‌ است‌ و تمسّك‌ به‌ نيروز و مهرجان‌ را از آداب‌ جاهليّت‌ شمرده‌ است‌ . اميد است‌ با توفيق‌ تحرير اين‌ رساله‌ حقايق‌ بيشتري‌ ظهور كند، انشاءالله‌ تعالي‌. در اينجا ديگر بحث‌ درباره‌ شهور و سنوات‌ قمريّه‌ و شمسيّه‌ را به‌ پايان‌ مي‌بريم‌ و در تفسير نسي‌ كه‌ در آية‌ كريمه‌ و در روايت‌ شريفة‌ نبويّه‌ در حِجّة‌ الوداع‌ آمده‌ بود ، مطلب را ختم مي‌كنيم و توفيق علم وعمل را براي خود و براي جميع مومنين و مومنات از درگاه حضرت منّان مسئلت داريم."[شالوده اين بحث در جنگ 7 كه بحث مفصلي راجع به "احاديث من بلغ" است، ارائه شده است. (مشاهده متن)]

و مانند:

"...حقير رساله‌اي در اهتمام و لزوم خواندن علم حكمت و عرفان بطور مختصر نگاشته‌ام؛ و نام جمع كثيري از جهابذه علماء و أساطين فقاهت تشيّع را از صدر اسلام تا كنون كه به علم فلسفه و عرفان اهتمام أكيد داشته اند، و خودشان با حائز بودن مقام فقه و حديث، از مدرّسين عاليمرتبه اين علوم محسوب ميشده اند، ضبط و ثبت نموده‌ام كه هنوز بطبع نرسيده است...." [مشاهده متن خطي اين رساله]

*****

در مجموعه يادداشت‌ها(جُنگ‌ها)، برخي مطالب شخصي یا مطالبی که مبنای علامه مولف بر عدم انتشار آنهاست(مانند اذکار سلوکی و قضایای خاص) يا مطالبي با خط دوستانشان(مانند خط مرحوم ححه الاسلام حاج شيخ حسن نوري) يا خط شاگردانشان که قسمت‌هايي از برخي كتاب‌هاي مطالعه شده‌شان را كه انتخاب كرده بودند، به امر ايشان مکتوب نموده‌اند؛ يا مطالبي که عين آنها بعدا در قالب كتاب منتشر گرديده است(مانند جُنگ30 كه مقدمه كتاب‌ منتشر شده "نگرشي بر مقاله بسط و قبض تئوريك شريعت" و تذييلات كتاب "رساله نكاحيه: كاهش جمعيت ضربه‌اي سهمگين بر پيكر مسلمين" قسمت عمده اين جُنگ هستند.) وجود دارد که در اين نرم‌افزار وارد نشده‌است و اين نرم‌افزار مختص به مواردي است كه به خط خود مولف قدس‌سره بوده و منتشر نشده و قابل انتشار بوده است.

در برخي يادداشت‌هاي ساليان اول طلبگي تصوير خطي، واضح و خوانا نبود، و برخي يادداشت‌ها هم به‌صورت مسوّده بودند كه تصوير خطي مناسبي از آنها به‌دست نمي‌آمد،  اين موارد نيز در اين نرم‌افزار وارد نشده و به نسخه حروف‌چيني شده موكول گرديدند.

همچنین همانگونه كه فضاي يادداشت‌ها و نوشتجات به‌صورت جمع‌آوري‌ و ثبت متفرقات اقتضاء دارد، برخي از مطالب به عنوان ثبت اوليه مكتوب شده‌اند تا براي زمان سخنراني يا تاليف مورد بحث و بررسي قرار گيرند و ثبت آنها در یادداشتها، الزاما بیانگر نظر نهایی علامه مولف قدس سره نمی باشد. (نمونه)

مجموعه مكتوبات خطي (هم مواردي كه به خط مولف است و هم مواردي كه به امر ايشان نوشته شده است و هم مواردي كه تصوير غيرواضح داشتند)، حروف‌چيني شده و در گردش کار لجنه‌هاي علمي موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام قرار دارند تا بحول و قوه الهي پس از ويرايش‌هاي لازم طبق ضوابط القاء شده از جانب مولف قدس سره (نمونه)، به صورت کتاب منتشر گردد.

 

اين نرم افزار ثبت شده و تحت قانون حق مالکيت فکري قرار دارد و

نقل مطالب بدون ذكر مأخذ و تکثير الکترونیکی یا چاپی آنها، بدون اجازه ممنوع مي‌باشد.

 

 

صفحه اول پايگاه فهرست ترتيبي فهرست موضوعی

پاورقي


(‌*) تفصيل اين مطلب را در كتاب "مهر تابان" يادنامه علامه طباطبائي ذكر نموده‌اند.

1 ـ در افادة‌ اين‌ معني‌، آياتي‌ در قرآن‌ كريم‌ اجمالاً وارد است‌؛ مثل‌ آية‌:  أَلَمْ تَرَوا أَنَّ اللَهَ سَخَّرَ لَكُم‌ مَا فِي‌ السَّمَـ'وَاتِ وَ مَا فِي‌ الاْرْضِ.  (صدر آية‌  20، از سورة‌  31: لقمان‌) و آية‌: وَ   سَخَّرَ لَكُم‌ مَا فِي‌ السَّمَـ'وَاتِ وَ مَا فِي‌ الاْرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ. (صدر آية‌  13، از سورة‌  45: الجاثية‌) و آية‌: وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دَآئِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ.  (آية‌  33، از سورة‌  14: إبراهيم‌) و آية‌: هُوَ الَّذِي‌ خَلَقَ لَكُم‌ مَا فِي‌ الاْرْضِ جَمِيعً.  (صدر آية‌  29، از سورة‌  2: البقرة‌). و در حديث‌ قدسي‌ آمده‌ است‌:  عَبْدي‌! خَلَقْتُ الاْشْيآءَ لاِجْلِكَ؛ وَ خَلَقْتُكَ لاِجْلي‌.  (كلمة‌ الله‌، ص‌  169، از مشارق‌ أنوار اليقين‌ حافظ‌ رجب‌ برسي‌)

2   ـ آية‌  56، از سورة‌  51: الذّاريات‌

3 ـ آية‌  111، از سورة‌  20: طــه‌

4 ـ آية‌  21، از سورة‌  15: الحجر

5 ـ قسمتي‌ از آية‌  35، از سورة‌  24: النّور

6 ـ حقير در اين‌ تاريخ‌ به‌ طهران‌ براي‌ زيارت‌ مرقد مطهّر حضرت‌ عليّ بن‌ موسي‌ الرّضا عليه‌ آلافُ الثّنآء مشرّف‌ شدم‌ كه‌ پس‌ از زيارت‌ و ملاقات‌ اساتيد سابق‌ در حوزة‌ قم‌ و ديدار ارحام‌ و اقرباء در آن‌ ايّام‌ كه‌ فصل‌ تابستان‌ فرا رسيده‌ بود، دوباره‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ مراجعت‌ كنم‌، زيرا خانه‌ و أثاث‌ البيت‌ و جميع‌ متعلّقات‌ در نجف‌ بود. امّا چون‌ بنا شد در طهران‌ اقامت‌ كنم‌، لهذا اين‌ زمان‌ را زمان‌ مراجعت‌ قرار دادم‌؛ وگرنه‌ پس‌ از سپري‌ شدن‌ تابستان‌ باز به‌ نجف‌ مراجعت‌ نمودم‌ و در آنجا ماندم‌ تا منزل‌ به‌ فروش‌ رفت‌، و زمان‌ بازگشت‌ به‌ طهران‌ در اواسط‌ ماه‌ جمادي‌ الاُولي‌ يكهزار و سيصد و هفتاد و هفت‌ هجريّة‌ قمريّه‌ بود. و از اين‌ زمان‌ رفتن‌ به‌ مسجد و درس‌ و بحث‌ مرتّب‌ و پي‌درپي‌ ادامه‌ داشت‌.

7 ـ فقراتي‌ از مناجات‌ مريدين‌ است‌، كه‌ از جملة‌  مناجات‌ خمس‌ عشرة‌  مي‌باشد كه‌ منسوب‌ به‌ حضرت‌ سجّاد عليه‌ السّلام‌ است‌. و مرحوم‌ شيخ‌ حرّ عاملي‌ آنرا در «صحيفة‌ ثانية‌ سجّاديّه‌» طبع‌ سنگي‌، ص‌  30 و 31  آورده‌ است‌.

8 ـ «نهج‌ البلاغة‌» حكمت‌  250؛ و از طبع‌ صبحي‌ صالح‌ ـ بيروت‌، طبع‌ دوّم‌ (سنة‌  1387) صفحة‌  511؛ و در صفحة‌  721  در شرح‌ لغات‌ گويد:  الْعَزآئِم‌: جَمعُ عَزيمَة‌، وَ هي‌ ما يُصَمِّمُ الاءنسانُ علَي‌ فِعلِهِ؛ و فَسخُ العَزآئِم‌: نَقضُه.  العقُود: جَمعُ عَقْد بِمعنَي‌ النّيَّةِ، تَنعَقِدُ علَي‌ فِعلِ أمرٍ.

 

صفحه اول پايگاه فهرست ترتيبي فهرست موضوعی

 

 

 

معرفي و راهنما

كليه حقوق، محفوظ و متعلق به موسسه ترجمه و نشر دوره علوم و معارف اسلام است.
info@maarefislam.net